لبها برای بوسه زدن آفریده شد
دلها برای ثبت حقایق جریده شد
قلبی سفالی از روی دستان بیدلی
سر خورد و کاسه دگری لب پریده شد
آهو که چشمهای مرا خیره کرده بود
از ترس دام مکر و حوسها رمیده شد
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید
در سرخ و زرد جام شفق آرمیده شد
آن سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
با آهو و کبوتر ما هم عقیده شد
یوسف به آن رها شدن از چاه دل نبست
آندم که گرگ نفس زلیخا دریده شد
آن قرص نقره ای و طلائی ماه هم
وقتی شنید قصه ما را خمیده شد
ما را برای خلق غزل آفریده اند
کی می توان به نام تغزل قصیده شد
هماره برقرار ...
الان دو سه روزه من دارم خیلی عمیغ فکر می کنم به دو تا چیض :
1.چه چیذی خوبه طو این بلاگ نوشته بشه؟!
2.اگه یه آدم قریبه بیاد این جا و این چیظایی رو که نوشته میشه رو بخونه ، پیش خودش چی فکر می کنه؟ شایدم ..
ممد که اشغ متحری کشطتش!
شهابم که ملوم نیس این نویسنده ها رو اذ کجا گیر می آره...شنیدید هتمن ... اره و اوره و شمسی کوره
...که اهطمال غوی داش همین اوه ره چنکوس دیگه....
این آقا مهدی بیگدلی رو هم نمیشناسم وگرنه حلش میدادم با هم بریم ته جهنم و ......
فکر کردم دیدم بد نیسط یه نزر خاحی بشه .... ببینیم کی چی دوست میداره طغدیم کنیم....
حالا طند و صری بورو کامنت بظار که من نیام حر چه می خاحد دل تنگم رو بگم که اون وغط کار به موازع ناجور می رسه .....
شما هم چشاتونو درویش کنید....
د بکنید ...
مهدی ...مهدی خرم ....بیا ....بیا کارت دارم ....اهمغ چشاتو باز کنو بیا.....بیا ....
----------------------------------------------------------------------
این دفه درست کامنت بذار...
تاجب نکنید خودمم .....دکتر..........
امام صادق:
«... گروه های چهارگانه ی فوق (مارکسیست ها ،مجاهدین خلق ، روحانیت ، شریعتی ها ) با من به حساب این که تا اندازه ای اهل فکر و نظر وبیان و قلم هستم مبارزه میکنند، شایعه برایم می سازند ، جعل و افترا می بندند ، به طوری که خود را مصداق آن شعر فارسی می بینم که محقق اعظم خواجه نصیرالدین طوسی در آخر شرح اشارات به عنوان زبان حال خود آورده است :
به گرداگرد خود چندان که بینم
بلا انگشتری و من نگینم
ولی به لطف و عنایت پروردگار و توجهات اولیاء دین هراسی به خود راه نخواهم داد ، این مقدار بث شکوی را جز به مثل حضرتعالی که استاد عالیقدر و به جای پدرم هستید نمی کنم . من الان مرکز ثقل این حملات هستم ، اگر بفرمایید ایستادگی کن ایستادگی می کنم ؛ اگر بفرمایید مصلحت نیست خود را کنار می کشم ... »
(نامه ی تاریخی استاد مطهری به امام خمینی ،ص24)
* * *
« ...اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضدانقلاب در صدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه ی روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با توطئه های غیر اسلامی فراموش شود ... »
(بخشی از پیام امام به مناسبت اولین سالگرد شهادت استاد )