تا حالا شیمی درمانی شدین؟
تا حالا شده که از درد شب تا صبح خوابتون نبره؟
تا حالا شده روزی صد مرتبه آرزوی مرگ کنید؟
تا حالا...
تا حالا...
...
زمانه خواست تو را ماضی بعید کند
ضمیر مفرد غائب کند شهید کند
شناسنامه درد تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین مدتی مدید کند
درون بغچه عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم گل زخم تو را خرید کند
زدست خیمه بر این باغ ابری از اندوه
که رد پای تو را نیز ناپدید کند
زمانه بافت لباس عزا به قامت تو
که خود تهیه اسباب روز عید کند
زمانه خواست که در خانگاه تاول ها
تو را مراد کند درد را مرید کند
کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد
خدا نصیب غزل مصرعی جدید کند
خدا نخواست فقط از تو سر بگیرد... خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند
یه مدت بود همه گیر داده بودند دوره ششیا وبلاگ بلد نیستن بچرخونن و اصلا فعال نیستن قابل توجه اونا بگم که دومین وبلاگ مستقل دوره ششیها هم راه افتاده.
. . .
((هدف کلی وبلاگ ارایه ی مطالب متنوع در زمینه های مختلف از قبیل اخبار مهم کشور، مطالب علمی ، فرهنگی و اجتماعی است. اما محور اصلی وبلاگ، بیان مشکلات و راه حل آنها در خصوص جوانان است.))
ناگفته نمونه که نویسندش رضا شاهرخیه
http://fasleparvazema.blogfa.com
تقریبا یه هفتس که احمدم به وبلاگ نویسا ملحق شده.بهش تبریک میگیم و امیدواریم که ادامه بده.
اگه یه سری هم بهش بزنید ضرر نمی کنید.
و اسماعیل می دانست آن چاقو نمی برد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی برد
کدامین بارگاه است این کدامین خانقاه است این
که در اینجا نفس از گفتن یا هو نمی برد
دلا دیوانگی کم نیست شاید عشق کم باشد
اگر زنجیر ها را زور این بازو نمی برد
چرا نا راحتی ای دوست از دست رفیقانت
که خنجر عادتش این است رو در رو نمی برد
زلیخا را بگو نارنج هایش را نگه دارد
که دیگر نوبت عشق است و تیغ او نمی برد